زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 9:48 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم






ارسال پاسخ
تعداد بازدید 858
نویسنده پیام
princess آفلاین


ارسال‌ها : 18
عضویت: 21 /11 /1391
محل زندگی: رشت
سن: 25
شناسه یاهو: s_princess2009


خطر در کمین دختران...


>>چندی پیش دختر جوانی با مراجعه به کلانتری 148 انقلاب تهران ماجرای عجیبی را پیش روی پلیس قرار داد که تازگی داشت. دختر 21 ساله در تحقیقات گفت: «می‌خواستم به دانشگاه بروم که سوار اتوبوس شدم. زن جوانی که در صندلی کناری‌ام نشسته بود خیلی باکلاس و شیک به نظر می‌رسید، دیدم که به صورتم خیره شده است تا اینکه لبخندی زد و سرصحبت را باز کرد. وقتی شنیدم که با یک پزشک پوست آشناست و دستمال مرطوبی سراغ دارد که باعث از بین رفتن لک و جوش صورتم می‌شود خوشحال شدم. می‌گفت دستمال‌ها بی‌خطر هستند و هر شب باید آن را روی صورتم بگذارم تا پوستم ترمیم شود.«فریماه» همان لحظه یک سری دستمال مرطوب به من داد و خواست شمارهموبایلش را داشته باشم و اگر دستمال‌ها تاثیر خوبی روی صورتم گذاشتند باوی تماس بگیرم تا سفارش بدهد از اروپا برایم بیاورند. همان شب دستمالمرطوب را روی صورتم گذاشتم. حس خوبی به من دست داد. از آن به بعد هر شب این کار را می‌کردم. یک هفته نشده بود که با فریماه تماس گرفتم و بستهجدیدی از دستمال‌ها را سفارش دادم. همدیگر را دیدیم و او با گرفتن 20هزار تومان دستمال‌ها را به من فروخت».>>>>دختر دانشجو افزود: «هر شب مرتب دستمال‌ها را استفاده می‌کردم و اگر آنها را به صورتم نمی‌گذاشتم نمی‌توانستم بخوابم و نیمه‌های شب از خواب می‌پریدم. اصلا تصور نمی‌کردم که معتاد دستمال‌ها شده‌ام. رفته رفته وقتی از دستمال‌ها استفاده نمی‌کردم خمار و خواب‌آلود می‌شدم. خواهرم که از نزدیک شرایط من را دنبال می‌کرد ترسیده بود، طوری حرف می‌زد که انگار مطمئن است من مواد مصرف می‌کنم اما نمی‌پذیرفتم. هر بار با فریماه تماس می‌گرفتم قیمت دستمال‌ها را چندین برابر بالا می‌برد. سومین بار بود که 100 هزار تومان خواست، ناچار بودم بپردازم. هر هفته وقتی با فریماه تماس می‌گرفتم چون می‌دانست وابستگی شدیدی بهدستمال‌ها دارم قیمت را بالاتر می‌برد. خواهرم که بیشتر متوجه رفتارها وبی‌تابی‌های من شده بود خانواده را در جریان قرار داد. اصرار داشتندآزمایش بدهم. من تصور نمی‌کردم چنین جواب عجیبی بشنوم، به خاطر همینپذیرفتم و آزمایش دادم. نتیجه باورنکردنی بود. >>>>در خون من یک نوع ماده مخدر به نام «ال‌سی‌من» وجود داشت که از راه پوست و دستمال‌های مرطوب من را معتاد کرده بود. وقتی با فریماه تماس گرفتم و شنید می‌دانم چه بلایی بر سر من آورده است تماس را قطع کرد و از آن به بعد گوشی‌اش خاموش است. من از این زن که می‌تواند دخترهای دیگر را نیز فریب دهد، شکایت دارم». ماموران با شنیدن ادعاهای دختر دانشجو به بررسی‌های تخصصی دست زدند و پی بردند «ال‌سی‌من» یک نوع ماده مخدر سوییسی بوده و از طریق اروپا وارد ایران شده است.>>>>ماموران دریافتند که فریماه با اطلاع از اینکه دستمال‌ها اعتیاد‌آور هستند، سوار اتوبوس‌ یا مترو به جذب مشتری از میان دختران جوان پرداخته و با استفاده از عدم آگاهی آنان به خطری که در پیش دارند ابتدا با قیمت‌های پایین دستمال‌های «ال‌سی‌من» را در اختیارشان گذاشته سپس با اعتیاد طعمه‌هایش پول زیادی به جیب می‌زند. >>تحقیقات در این باره که آیا باند سازمان‌یافته‌ای به چنین اقدام خاموشی دست می زند.ادامه دارد...


امضای کاربر : [center][font=arial, helvetica, sans-serif]آموخته ام هرگاه کسی یادم نکرد؛ من یادش کنم ،[/center][/font]
[center][font=arial, helvetica, sans-serif]شاید او تنهاتر از من باشد ... ![/center][/font]
یکشنبه 22 بهمن 1391 - 10:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تماس با ما | خطر در کمین دختران... | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS