کاش می شد هیچ کس تنها نبود ... کاش می شد دیدنت رویا نبود ... گفته بودی با تو می ماندم، ولی ... رفتی و گفتی که این جا، جا نبود سالیانِ سال ... تنها مانده ام ... شاید این رفتن ... سزای ما نبود من دعا کردم برای بودنت ... دست های تو ولی بالا نبود ... باز هم گفتی که فردا می رسی، کاش ... روز دیدنت ، فردا نبود کاش آن فردا که این جا آمدی ... لحظه ی پایان این شیدا نبود ... می شدیم پایان خوش در قصه ها ... کاش ، کاش این قصه ها رویا نبود ... آمدم ...، بودم ...، برفتم با خودم ... کاش از روز ازل ... این ها نبود ...
امضای کاربر : [center][font=arial, helvetica, sans-serif]آموخته ام هرگاه کسی یادم نکرد؛ من یادش کنم ،[/center][/font]
[center][font=arial, helvetica, sans-serif]شاید او تنهاتر از من باشد ... ![/center][/font]